چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۱
جاری باش
سرسبزی احساس تو را شمع می شوم،
می خواهم آبِ زندگی ات همیشه جاری باشد!
پی نوشت: کسی به خودش نگیره ها، یه هویی جاری شد بر زبان مبارک!
درباره وبلاگ
بسم الله الرحمن الرحیم...
5
ته خیال خفته ام نوشتم شهر شلوغ پلوغ و ندانستم که روزی چنین شودروزگارم که شلوغی مغز فنــــدقی ام مجنون کند دل بیقرارم را که نباشد صبر و قراری، کنون قدم در شهر شلوغی نهاده ای که در و دیوارش بوی دلتنگی های شبانه ی دخترک بیست و چند ساله ای را می دهد که حس هـای بی سر و تهش، نگاشــته شده روی این صفحه های سپـیدو ملس کـه خـالی شـده باشـد گـوشـه ای از ایـن شلوغی و ترافیک سنگین آدمهای ذهـــن که بی مهابا در هم می لولند و انگار مقصد را گم کرده اند و این تنها مقصود سعیده ی ایــن شـهـر شـده اسـت، کـه هــدفــــــــ رسیــدنی است نه منظره ای دیـــــدنی
مینویسم تـا یـاد بگیـرم نوشتـن را در پنـاه خدایی که قلم داد دسـت آدمش....شاید آدم شدم
"پرواز بهانه ی من است برای رهایی"
و زمستان تنها سردی دل های شکسته را تـداعی نمی کـند، سپـیـدی اش رنـگ تمام بودن های بی ریاست
آدرس قبلی وبلاگم، که هیچی ام توش نبود، هک شده، گفتم که گفته باشم!
کپی مطالب این شهر با ذکر منبع، نشانه ی شخصیت شماست!
5
ته خیال خفته ام نوشتم شهر شلوغ پلوغ و ندانستم که روزی چنین شودروزگارم که شلوغی مغز فنــــدقی ام مجنون کند دل بیقرارم را که نباشد صبر و قراری، کنون قدم در شهر شلوغی نهاده ای که در و دیوارش بوی دلتنگی های شبانه ی دخترک بیست و چند ساله ای را می دهد که حس هـای بی سر و تهش، نگاشــته شده روی این صفحه های سپـیدو ملس کـه خـالی شـده باشـد گـوشـه ای از ایـن شلوغی و ترافیک سنگین آدمهای ذهـــن که بی مهابا در هم می لولند و انگار مقصد را گم کرده اند و این تنها مقصود سعیده ی ایــن شـهـر شـده اسـت، کـه هــدفــــــــ رسیــدنی است نه منظره ای دیـــــدنی
مینویسم تـا یـاد بگیـرم نوشتـن را در پنـاه خدایی که قلم داد دسـت آدمش....شاید آدم شدم
"پرواز بهانه ی من است برای رهایی"
و زمستان تنها سردی دل های شکسته را تـداعی نمی کـند، سپـیـدی اش رنـگ تمام بودن های بی ریاست
آدرس قبلی وبلاگم، که هیچی ام توش نبود، هک شده، گفتم که گفته باشم!
کپی مطالب این شهر با ذکر منبع، نشانه ی شخصیت شماست!
منوی اصلی
آرشیو موضوعی
- اینجا نوشتنو ، عکاسیو یـاد میگیرم
- بامنبع یابی منبع، حتما ذکر شده!
- خاطرات خانه ی سلطان
- سیـــــ ــــــ ا ســـــ
- کنگره 60
- نقاشی
- با زمین
من در یک رب مانده
- مهربانی توفیق تو شد...
- من شام نمی خوام!
- نگاه های عوضی!
- زنبور عسل!
- آلزایمر
- انـــــتقام
- حرف های شیشه ای
- من امروز نمی نویسم!
- شوکا حسن
- دزد میدان گلادیاتورها _ آنـــــــی
- زانوهای شب ...
- یک برگ ریحانُ یک فنجان چای...
- یادته همیشه می خندیدی و می گفتی مواظبشم؟
- یعنی منم...؟
- ننه تقی
- مــــــــــــــ ادر
- آسمان
- پارسایی...
- سالار+ خان
- یک نگاه زنانه
- پشت کدام دار قالی خاطراتم را دار زده ای که به تو نمی رسم؟!
- دختری با لب های قلوه ای
- خمسه های لعنتی!
- چند ساعت مانده به نو شدن ...
- به حساب صندوقچه ی مادربزرگ
- فصلها همه بی تو خزان اند... و تو در شلوغی دلت!
- چهار گوشه ی دلم تو را می خواست...
- عروس بد قدم
- بعضی ها با وضو می روند که بمیرند!
- آسانسور معیوب - به هم قول داده بودن...
- زمستان
- یک رب مانده به 11
- لینک دوستانِ به روز شده ـَم
- Iran is great
Powered By
BLOGFA.COM